به سر رسید زمستان،بهار رونق یافت
به گل نشست دمن،سبزه زار رونق یافت
و یادم آمد از آن شب قرار من با او
که بیقراریم از آن قرار رونق یافت
دمی به جلوه بر انگیخت،خلق نشئه شدند
به رخ نقاب گرفت و خمار رونق یافت
در اولین شب پاییز بود،آری هان
دلم شکست و همان شب انار رونق یافت
پیام داد که یا وصل یا که جان دادن
و رفت گوش به گوش و غمار رونق یافت
دو چشم من،شب زلفش،کبوتران دلم
دوباره تار شدند و سه تار رونق یافت
زدم به زخمه بر این ساز و شور سر دادم
صدای قمری و بانگ هزار رونق یافت
و خواب ناز درختان شکست و شد امروز
که سر رسید زمستان،بهار رونق یافت