سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهار 91 - دریچه ای متفاوت در دنیای وب
...
امروز چه تاریک بود دفتر دلم باکسوف واژگان آتشین به دست غیب کلامت ،

رویاآرام وبیصدا ، درسکوت شب پا به خواب هایت می گذارد

برپلک های خفته ات می نگرد .

قطره ای میغلتد از گوشه چشمان وعمق نفس هاش برگونه ات ،

سرما، روح وجانت رامیبلعددرخود به تمامی

ونی نی چشمانت دیگر نمی خندد

عزم میکنی که برخیزی امانی توانی

ناگهان رویا می رود وبانگاهی

نفش می نشیند برریه هایت

آهی ازته دل می کشی ، دستانت داغ می شود وپلک هایت باز

رویارخت برسته وتوآزادی

آزاد آزاد

درسایبان بیدی مجنون

ودرکنارنیلوفران آبی

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/1/7

اگرچه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد، اما

بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بود

دلم برای دغدغه های ساده ام تنگ شده . دلم برای پیچکهای پشت پنجره مادر بزرگ و حوض خالی از ماهی حیاطشان تنگ شده برای اتاقی که در چند عروسک و چند کتاب کودکانه و یک تخت خلاصه می شد ... باور نمی کردم روزی قلمم بنویسد : خداحافظ کودکی ! واینک که بزرگتر شده ام درپایان هرسال به آن دوران بازمی گردم ومی بینم گذشت لحظه لحظه زندگی را ، واین بار باید بگویم : خداحافظ جوانی

لیک بارسیدن بهار وسبزشدن زمین وبازشدن گل های شیپوری ، باران نیز می باردتابه رویش هرچه بیشتر جوانه ها کمک کند. باران عشق همیشه می بارد اما درنوروز قطره های باران طلایی رنگند . ازاومی خواهم که برای همیشه زیراین باران خیس شوی !!!

بهار ، باران و دوباره آغازیدن ، زندگی درجریان است ومن زیباترین وپربارترین لحظات رادرسال جدید برایتان آرزومندم . بیادهه ی جدید زندگی راباهفت سین کلام شیرینش آغاز کنیم :

سلام قولا” من رب الرحیم

سلام علئ موسی و هارون

سلام علئ ابراهیم

سلام علئ نوح فی العالمین

سلام علئ المرسلین

سلام علئ إلیاسین

سلام هی حتی مطلع الفجر ...

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/1/7

این روزها می خواهم بادی بوزد و با دیدگانم دیده بوسی کند. آشتی زیبایی خواهد بود . نمیدانی غصه هایم خروار خروار آوار شده اند ? اشکهایم را خودم می بینم و آینه . شاید باد پریشان کند خاطراشکهایم را و برساند دردش را به گوش تو  . باز هم می گویم شاید ... میدانی؟  در ترانه ای مبهم دردیروز ویاشاید امروز زاده شدم  ترانه ای که ملودیش سوزِ دل بود .  امروز پاییز را دیدم ? برگهایش دل دل میکردندکه بشکنند در حضور رنگ سرسبزی بهار . من که تحمل می کنم این همه سوز راتاکی برافروخته شود وبال های پروانه های روی شانه هایم رادربرگیرد .

راستی !!! بیا به رسم کهنه شمع به پروانه بیاموزیم باید سوخت تا بدست آورد . شاید آن هانیزمرایاری کنند برای ... بیا دلتنگی های بهار وپاییزرا نقاشی کنیم ? با رنگ سبز ? طلایی و... بیا موهای باد را شانه کنیم و با گُل ببافیم . گل های رنگارنگ یاس ? اقاقی ? مریم و...

بیا در معبد عشق ،خودِ عشق را ستایش کنیم ? تا مسلمان بشویم .



<      1   2   3      
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 299
کل بازدیدها: 930910

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]