هـوای عـید بسر ، شـوق ارزو دیدار
کجاست عید به غـربت غـریب را ای یار
مبارک اسـت عقاید به صوب مـذهب و دین
به شرط اینکه توانی بود ترا یک بار
یکی به کعبه تـنعم طواف را پنداشت
دگر گرسنه و بی خانه و بدون نهار
آرشیو شعر - دریچه ای متفاوت در دنیای وب |
||
...
|
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/12/17
هـوای عـید بسر ، شـوق ارزو دیدار کجاست عید به غـربت غـریب را ای یار مبارک اسـت عقاید به صوب مـذهب و دین به شرط اینکه توانی بود ترا یک بار یکی به کعبه تـنعم طواف را پنداشت دگر گرسنه و بی خانه و بدون نهار نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/12/16
آواز عاشقانهی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمیکند تنها بهانهی دل ما در گلو شکست سربسته ماند بغض گرهخورده در دلم آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای، های های عزا در گلو شکست آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست " بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت " آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست تا آمدم که با تو خداحافظی کنم بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/12/16
یادمه بچه بودیم تو گذشتههای دور
از دم صبح تا غروب با تو همبازی شدم
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/12/16
رفتی تو و جای تو را از یاد تو آکنده ام تصویر زیبای تو را بر سنگ و صخره کنده ام انگار که روح فرهاد ز بیداد سر داده ناله بر باد شیرین من کجایی
از بیستون می آید صدایی امان از این جدایی.... شیرین من کجایی فرهادم و فریاد من تا آسمانها می رود همراه یادت یاد من تا بی زمانها می رود امان از این جدایی شیرین من کجایی ای هر ستون از بیستون با نقش تو آذین شده ای کام بخت تیره گون با نام تو شیرین شده با شوق دیدن تو سرتا به پا نگاهم تا نقش خود ببینی در چشم بی گناهم می گیرمت هر شب خبر .... شیرین من کجایی می پرسمت از هر سحر.......شیرین من کجایی گویی هنوز هم تیشه ام با صخره دارد گفتگو تا که بگیرد بیستون از خون سرخم آبرو از بیستون می آید شبانه شبانه عشقی که می سراید با گریه این ترانه هر سو نسیمی می وزد ویران تر از ویران منم هر سایه این جا می خزد چون روح سرگردان منم امان از این جدایی شیرین من کجایی نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/11/4
من تورا به کسی هدیه می دهم ، که از من عاشق تر باشد و از من نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/5/13
کنون رزم جومونگ و رستم شنو دگر ها شنیدستی این هم شنو: به رستم چنین گفت جومونگ پاک ندارم ز امثال تو هیچ باک که گر گنده ای من ز تو برترم اگر تو یلی من ز تو یلترم ادامه مطلب... نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/5/13
بی تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم.
همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم. شدم آن User دیوانه که بودم. وسط صفحه دسکتاپ، ROOM یاد تو درخشید DING صد پنجره پیچید شکلکی زرد، بخندید یادم آمد که شبی با هم از آن Room گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. ادامه مطلب... نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/2/22
از آلبوم کویر خاطرات ( با صدای حسین کشتکار بوشهری )
این هم از متن آهنگ : منم سرگشتهی حیرانت ای تنـــی دلــی دارم در آتــش خـــانه کــــرده میـــان دلـــی دارم که از شــــوق مـــن منــم سـحـر ســـر بـــر زحسرت ساغر چشمانمای دوست دلا تــا کـــی اسیـــر بگــو تـــاکــی ز شــوق پـــریشـــانم پــریشـــان کنــــون ز هجـــرت روز و شـب درون کوهــســـار سیـنـه ی خــــود هـــزاران چـــــرا ای نــــازنیــنم چــــرا آشـفــته کــــردی نوشته شده در تاریخ دوشنبه 88/12/17
حالمان بد نیست غم کم آب می خواهم، سرابم می خود نمیدانم کجا رفتم به خنجری بر قلب بیمارم دشنه ای نامرد بر پشتم سنگ را بستند و سگ آزاد عشق آخر تیشه زد بر ریشه نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/8/26
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دست هایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟ آسمانت را مگیر از من ، که بعد از توزیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟ تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من همشعرهایم را که بی پرواست ، می دانی ؟ هرچه می خواهیم ، آری ، از همین امروزاز همین امروز ، مال ماست ، می دانی ؟ گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودمروح تو ، هم ، سایه دریاست می دانی ؟ دوستت دارم» ، همین ، این راز پنهانیاز نگاه ساکتم پیداست ، می دانی ؟ عشق من ، بی هیچ تردیدی ، بمان با منعشق یک مفهوم بی « اما » ست ، می دانی ؟
|
بازدید دیروز: 12 کل بازدیدها: 930464 |
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ] |