تاج از فرق فلک برداشتن،
جاودان آن تاج بر سرداشتن،
در بهشت آرزو ره یافتن،
هر نفس شهدی به ساغر داشتن،
روز در انواع نعمت ها و ناز،
شب بتی چون ماه در بر داشتن،
صبح از بام جهان چون آفتاب،
روی گیتی را منور داشتن ،
شامگه چون ماه رویا آفرین،
ناز بر افلاک اختر داشتن،
چون صبا در مزرع سبز فلک،
بال در بال کبوتر داشتن،
حشمت و جاه سلیمانی یافتن،
شوکت و فرّ سکندر داشتن،
تا ابد در اوج قدرت زیستن،
ملک هستی را مسخّر داشتن،
برتو ارزانی که ما را خوش تر است:
لذت یک لحظه "مادر" داشتن!
بیست سال از ورودت به بهشت آروزها می گذردومن همچنان باتکه ای ازسیب دردستانم ، درانتظارمانده ام تا روزگاری به توبپیوندم . مرانیزدریاب