سفارش تبلیغ
صبا ویژن

j-hoseini - دریچه ای متفاوت در دنیای وب
...
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88/4/31
مردی
که به دنبال اختلاف با همسرش ، به قصد انتقام‌گیری از وی، خواهر همسرش را
اغفال کرده و باعث فرار وی از خانه شده بود، به همراه دختر فراری در یکی
از شهرهای شمالی کشور دستگیر شد.

به گزارش جام‌جم، اوایل تیرماه امسال زن جوانی با مراجعه به شعبه یکم
بازپرسی دادسرای جنایی کرج، با ارائه شکایتی، از فرار همسرش خبر داد.

زن
شاکی در اظهاراتش به بازپرس حسینی رازلیقی گفت: از چند سال پیش، میان من و
همسرم اختلاف وجود داشت و چند بار تصمیم به جدایی گرفتم، اما هربار با
وساطت خانواده‌ام از تصمیم خود منصرف می‌شدم تا این‌که از 2 سال قبل متوجه
رفتارهای مشکوک شوهرم و خواهر کوچک‌ترم شدم. ابتدا گمان کردم اشتباه
می‌کنم بنابراین توجهی به اوضاع نکردم، تا این‌که یک روز به بررسی گوشی
تلفن همراه وی پرداختم و پی بردم او و خواهرم پیام‌های عاشقانه برای هم
ارسال می‌کنند و به این ترتیب، یقین کردم که آنها با هم ارتباط پنهانی
دارند.

پس
از بازگشت شوهرم به خانه، با او مشاجره کردم و همراه فرزندانم به خانه
مادرم در کرج رفتم، وقتی با خواهرم روبه‌رو شدم، دلیل ماجرا را از او
پرسیدم، او پاسخی به من نداد و پس از مشاجره با من چمدانش را برداشت و
خانه را ترک کرد.

ادامه مطلب...

بنظر شما نویسنده نامه عاشقانه زیر کیست؟

————————————————

همیشهمن مورم به سلیمان چه نویسم؟!

خواستم یک بغل گل تقدیمت کنم  اما … کم بود ! یک جهان ثروت اما… هیچ نبود!
با دلم گفتم که برای معشوق از خودِ عاشق باید مایه گذاشت : ناله های
عاشقانه و نداهای جگرسوزم را برایت هدیه می کنم، پس بیا و شنوا باش ، بیا
و گوش دل بده به ناله های بی نوایی ام.
از همه چیز و همه کس بریده، تمام قامت در برابرت زانو زده ام. باورنداری ام؟!
 بنگر : این منم که  بیچاره و بی نوا  از جفای در حق تو –معشوقم- سر شرم به زیر دارم. باور نداری ام؟!
اول و آخر کارم، سود و زیان زندگی ام به نگاهت، به نیم نگاهت بسته است. باور نداری ام؟!
حق داری که از من روی
 گردان
شوی اما باور کن که این از تاب و توان و تحمل من خارج است. حتی لحظاتی که
دچار قهرت می شوم نگاه کن که باز بسوی خودت دوانم! هنوز باور نداری ام؟!
ناز کم کن محبوبم!
از تو جز دست مهربان و رحمت بیکران سراغ ندارم پس دستت را باز نکش که به نابودیم می کشانی.
همیشه روز وصل  زمانی فرا می رسد که انتظارش را نداری؛ شوکه می شوی! راستی
اگر فردا را موعد دیدارمان تعیین کرده باشی چه؟! … اگر … با دست خالیم چه
کنم؟
چاره ای نیست باز هم ناله هایم و حتی اعترافاتم در جفایم در حقت را روانه
درگهت می کنم شاید که چون همیشه دلت را به رحم آورند؛ ای غفور!
نه؟! نه باور نمی کنم؛ اصلا باور نمی کنم که تویی که یک عمر همه جانبه
هوایم را داشته ای؛ از فردا برعکس این رفتار کنی؛ نه تو کمال عشقی، کمال
رحمت… .
آخر اگر همه عالم و آدم فراموش کرده باشند؛ من که فراموش نکرده ام  که
اینجا و آنجا و هر جا خوبی هایی را که نداشته ام منسوبم کرده ای!
و باز هم اگر عالمیان در یاد نداشته باشند من که خوب به خاطر دارم …. چه
بارها که از مهرت مایه گذاردی تا اشتباهاتم را بپوشانی ای ستار!
آری با معرفت این گونه بوده است ! آری …
می کاوم و می جویم ! در لغتنامه ذهنم، دلم، قلبم و عقلم ! هیچ واژه ای,  آری هیچ واژه ای نمی یابم تا تقدیمت کنم  جز اینکه :
«لک الحمد ابدا ابدا دایما سرمدا…» قربان کرمت، مخلصت هستم تا همیشه …همیشه …همیشه…
اما ای با معرفت، اگر روزی مچ غفلت هایم را بگیری چه؟ مطمین باش دو مچ مهربانی و رحمتت را خواهم گرفت!
شاید ، نکند که می خواهی مرا هم وارد خیل آنانی کنی که روزگاری ست دچار
قهرت شده اند؟ یقین بدار که از اعماق جان فریاد بر خواهم آورد تا همگان
بدانند از اعماق قلبم دوستت دارم . داد خوام زد که :”به خودت قسم مثل هیچ
کس نیستی و هیچ مانندی هم نداری….”
بیا و بار دگر معشوقگی را به حد برسان ؛ اما نه تو از من عاشق تری ! بیا و این دل را خانه ات کن، مصفا کن …
بیا و این بار مرا از همه کس و از همه چیز بگیر و همه چیز و همه کس را از من بگیر تا فقط مال تو شوم!
« هب لی کمال انقطاع الیک … هب لی… »
آرزو می کنم تا همیشه و تا به ابد، از زمره کسانی
باشم که حلاوت همکلامیت  نور دلشان گشته؛ و خودت با دست لطفت پرده ها را
بالازده ای و بی هیچ حجابی در آغوش کرمت کشاندی اشان. آنانی که وقتی صدایت
می زنند می شنوند که : «لبیک»؛ آنانی که روحشان به درگهت گره خورده و در
نهان و آشکار در ضمیرشان اسرار می گویی …
اُمیدم نا اُمید مباد؛ که امیدِ نا اُمیدانی!

———————————————-
دلنوشته بالا دلگویه های عاشقی معصوم بود با عشقش!
برداشتی محاوره وار از مناجات شعبانیه امام علی امیر المومنین (ع)…..
هنوز تا پایان ماه عزیز شعبان مدتی باقی ست. بد نیست که سری به این عاشقانه ها بزنیم.
اگر اشکتان غلتید ما را هم دعا کنید………….



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/4/23
بزن تو سزش!اگر
یک عقرب به سمت شما بیاید چه می کنید؟ فرار؟ قرار ؟! اگر عقرب را جدی
نگیرید کم کم زهر نیشش را نوش جان شما می کند! و بی شک تا حدود یک ربع بعد
-دور از جان همگی- در عالم برزخ خواهید بود! چاره کار فقط یک دمپایی ست!
بله فقط با یک ضرب دمپایی این مظهر زهر از هستی ساقط خواهد شد.

شیطان این دشمن شمشمیر از رو بسته ی ما به گفته قرآن همچون این عقرب ضعیف است (?) و اثر زهر او فقط بستگی به این دارد با اوچه تعاملی کنیم.
پس دستت را ببر بالا با دمپایی بزن تو سرش!
در قرآن آمده است که درروز حساب گنهکاران به بهانه تراشی می پردازند که
:”شیطان ما را فریب داد” . اما باز هم به فرموده قرآن مجید شیطان فقط دعوت
کننده به خطا ست و این ماییم که با قدرت انتخاب ، راه و یا  بی راه را
اختیار می کنیم و او هیچ تسلطی بر ما ندارد.

————————————————————————————–
(?)إن کید الشیطان کان ضعیفا (سوره مبارکه نساء /  آیه : ??)



حرفهایت به طفلان حسودی میماند که القضا در بازی، شکست هم خورده است و حالا در جستجوی راهی برای جبران کمبودهای شخصیتی خود، به پدر همبازیها ناسزا میگوید که "اصلاً من و طایفه ام همجنس شماها نیستیم!".
 

احسان محمودپور

آهای! هادی غفاری! من یک نسل سومی هستم. برخلاف برخی از نسل اول و دوم، انقلاب را نه با آدمهایش که با مبانی و آرمانهایش شناختم؛ و با سیره ای علمی و عملی رهبر آسمانیاش (آن هم نه از روی خاطرات متزاحم و شاید متناقض! بلکه از درون سطر به سطر صحیفه ی نورانی اش و از لابه لای کتابهای الهی اش).

من یک نسل سومی هستم. پیوند یک نسل سومی با عالم و آدم، فقط و فقط بر اساس عقیده است و آرمان. این یعنی با هیچ کس عقد اخوت نبسته است و نسبت به هیچ کس هم احساس سمپاتی ندارد! و نیز به خود باورانده است که انقلاب، اگرچه نمایی بیرونی نیز دارد اما همواره انقلاب درون است. یعنی تا زمانی تداوم دارد که جانی شوریده و سرشار از شعور داشته باشی و زمانی استحاله میشود که حتی یک بند بر دست و پای وجود باطنیات ببندی. چه چند روز بعد از به ثمر نشستن انقلاب در بیرون باشد، یا چند ماه و یا چند سال! شرحش را شاید برایت بگویم. خطاب این محاجه هم البته تو نیستی بلکه تمام آنهایی هستند که شبیه آنچه تو در سر داری، توهماتی در سر دارند.

آهای! هادی غفاری! گمان باطل نکنی که آداب گفت وگو با بزرگتر از خود را نمیدانم. حرفهایت مجابم کرد که با جرأت اینگونه خطابت کنم. که حرفهایت به طفلان حسودی میماند که القضا در بازی، شکست هم خورده است و حالا در جستجوی راهی برای جبران کمبودهای شخصیتی خود، به پدر همبازیها ناسزا میگوید که "اصلاً من و طایفه ام همجنس شماها نیستیم!".

آهای! هادی غفاری! فعلاً نه به مساحت تعلقاتت کار دارم و نه به جنس جورابهایت که اجالتاً آنها را فقط شنیده ام. تو که ادعا کردی "ما با ولایت فقیه مشکل نداریم"! در تاریخ انقلاب اسلامی کم نیستند امثال آن شیخک ساده لوحی که روزی گمان می کردند «ولایت فقیه» خلعتی است که بر قامت ناساز بی اندام آنها دوخته شده است. عجیب هم نبود اگر کتاب بنویسند درباره اش که "اصلاً ما خودمان ولایت فقیه را ساخته ایم"! اما وقتی که خلعت از آنها باز ستادند و به اهلش سپردند، از کوزه ی باطنشان همان برون تراوید که حقیقتشان بود. او که آن بود آن شد، تو دیگر توهم چه در سر داری؟

آهای! هادی غفاری! فعلاً نه به مساحت تعلقاتت کار دارم و نه به جنس جورابهایت که اجالتاً آنها را فقط شنیده ام. تو که ادعا کردی "درسهایی آنچنان" خوانده ای! احتمالاً شاگرد خوبی نبودی که این گزاره ی اصلی استاد را فهم نکردی: «نگذارید که قواى جوانى از دستتان برود. هرچه قواى جوانى از دست برود ریشه‏هاى اخلاقِ فاسد در انسان زیادتر مى شود و مشکلتر، جهادْ مشکلتر. جوان زود مى‏تواند در این جهاد پیروز بشود؛ پیر به این زودیها نمى‏تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان از زمان جوانى به زمان پیرى بیفتد... انسان تا قواى جوانى‏اش هست و تا روح لطیف جوانى هست و تا ریشه‏هاى فساد در او کم است، مى‏تواند اصلاح کند خودش را. لکن اگر چنانچه ریشه‏هاى فساد در انسان ریشه‏اش قوى شد، ملکه ی انسان شد فسادها، آن وقت است که امکان ندارد»(1). و آنکه مجاهدت درونی نکرده باشد، چه سودش می بخشد مجاهدتهای احتمالاً شبانه روزی در بیرون. حالا دل به "انس سلولهای بدنت با سلولهای زندان" خوش کرده ای؟! زنهار! «یکى از مکاید شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد... استدراج است»(2). آنک که انگشت در حلق می نهادی و عقده های بیست و چند ساله ات را قی میکردی، گویا قوه ی شاعره ات را نیز بالا آوردی و شاید هم از سر کهولت به این روز افتاده ای که بالاخره پیری است و کندی ذهن! مخصوصا اگر بی تقوا بوده باشی. که نشان دادی بوده ای!

آهای! هادی غفاری! فعلاً نه به مساحت تعلقاتت کار دارم و نه به جنس جورابهایت که اجالتاً آنها را فقط شنیدهام. تو که ادعا کردی "امام به من نگفت ولایت فقیه را نشناخته ای"! حالا دیدی درد تو همان است که گفتم! گویا فراموش کردی! امام این را هم به تو نگفت که «اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با جنابعالى ارتباط نزدیک داشته‏ام و همان ارتباط بحمداللَّه تعالى تاکنون باقى است، جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏دانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبدارى مى‏کنید، مى‏دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید، روشنى مى‏دهید»(3). و این را که «...باید اشخاصى هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد مى‏کنم که آقاى آقا سید على آقا بیایند، خامنه‏اى. شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگویید ایشان بیایند به جاى آقاى مطهرى. بسیار خوب است ایشان، فهیم است؛ مى‏تواند صحبت کند؛ مى‏تواند حرف بزند»(4). و این را «جنابعالى که بحمداللَّه به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب مى‏باشید»(5).

امام پس از ترور تو نبود که گفت «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله ی رسول اکرم و خاندان حسین بن على هستید و جرمى جز خدمت به اسلام و کشور اسلامى ندارید و سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمایى دلسوز در صحنه انقلاب مى‏باشید، میزان تفکر سیاسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‏دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسى بى‏نصیبند که بى‏درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسى سوء قصد کردند که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیرانسانى به جاى برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‏تر و صفوف آنان را فشرده‏تر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فداى امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمى‏دانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهى کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهکار از دست مى‏رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- افتخار مى‏کنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مى‏برند. من به شما خامنه‏اى عزیز، تبریک مى‏گویم که در جبهه‏هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامهی خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم»(6).

به تو نگفت «شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى‏اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى‏کنید. ایشان را من سالهاى طولانى مى‏شناسم، و در آن زمانى که اوّل نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیامها تشریف مى‏بردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده...»(7).

نه تنها اینها را به تو نگفت که اساساًً تو و امثال تو کوچکتر از آن بودید که امام وقتش را صرفتان کند. اگرچه یکبار برای همیشه با ریشه ی شجره ی خبیثه تان برخوردی آن چنان کرد که میدانیم و میدانند! توهم چه چیزی پیدا کرده ای؟ گویا نمیدانی که در تاریخ انقلاب اسلامی چگونه ثبت شده اید، تو و بزرگتر از تو!

آهای! هادی غفاری! فعلاً نه به مساحت تعلقاتت کار دارم و نه به جنس جورابهایت که اجالتاً آنها را فقط شنیدهام. اما حداقل این را فراموش نکن. که آدم هرقدر هم فراموشکار باشد باز مستقلات عقلیه را فهم می کند! و ضرب المثلها از این جمله اند. و اساساً یک وجه ضرب المثل به این است که مراقب باشیم مشمول آن نشویم. القصه حرفهایت مرا به یاد آن ضربالمثل انداخت که «وقتی شهر شلوغ شود، ... هم هفت تیرکش می شود». آنک که انگشت در حلق می نهادی و عقده های بیست و چند ساله ات را قی میکردی، گویا قوه ی شاعره ات را نیز بالا آوردی و شاید هم از سر کهولت به این روز افتاده ای که بالاخره پیری است و کندی ذهن! مخصوصا اگر بی تقوا بوده باشی. که نشان دادی بوده ای!

پی نوشت:

1. صحیفه امام؛ ج‏8؛ ص300

2. صحیفه امام؛ ج‏20؛ ص 436

3. صحیفه امام؛ ج‏20؛ ص 455

4. صحیفه امام؛ ج‏8؛ ص 138

5. صحیفه امام؛ ج‏12؛ ص 116. دقت در فعل «میباشید» حقیقتی بزرگ را آشکار خواهد کرد.

6. صحیفه امام؛ ج‏14؛ ص503

7. صحیفه امام؛ ج‏17؛ ص 271



هادی غفاری از طیف روحانیونی بود که در دهه شصت هر چند از حمایت آیت الله خمینی برخوردار بود اما در دو دهه بعد بسیار منزوی شد. چون سابقه تندروی‌های ابتدای دهه شصت را داشت، هرگز مجال حضور نیافت. دوبار تلاشش برای نمایندگی هم به نتیجه‌ای نرسید. در تیر ماه ????، هادی غفاری سخت به عملکرد آیت الله خامنه‌ای معترض است. در یک سخنرانی با حضور مهدی کروبی، آیت الله خامنه‌ای را بی تدبیر و بی سواد اعلام می‌نماید و او را مسئول بی حیثیتی روحانیت دانست.

وی در جلسه‌ای با حضور کروبی با انتقاد شدید از آیت الله خامنه‌ای، نکاتی را در مورد مواضع آیت الله خامنه‌ای در مورد انتخابات و حمایت از احمدی نژاد گفت.

ادامه مطلب...

فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: روز گذشته پلیس تعداد انگشت شماری از افرادی که اقدام به تخریب اموال عمومی کردند را دستگیر کرد.
سرتیپ عزیزالله رجب زاده با بیان این مطلب اظهار داشت: روز گذشته پلیس
تهران بزرگ تعدادی از افرادی که اقدام به تحریک مردم برای تخریب اموال
عمومی و سردادن شعار کرده بودند را دستگیر کرد که تعداد این افراد بسیار
اندک است.
به گفته رجب زاده پلیس در هر شرایطی با مخربین اموال عمومی برخوردی قاطع خواهد داشت چرا که این وظیفه ذاتی نیروی انتظامی است.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به اینکه پلیس در روز گذشته در 3
لایه با متخلفان برخورد کرد، گفت: در مرحله اول پلیس پیشگیری، با دادن
تذکر مردم را راهنمایی می کرد، در مرحله دوم با وارد عمل شدن یگان امداد،
پلیس با افرادی که اقدام به ایجاد ناامنی می کردند برخورد کرد و در مرحله
سوم نیز ماموران یگان ویژه وارد عمل شدند. در این مرحله یک مورد استفاده
از گاز اشک آور نیز گزارش شد که بلافاصله دستور داده شد پلیس برای پراکنده
کردن تعداد اندکی از معترضین دیگر از این تجهیزات استفاده نکند.
سردار رجب زاده با بیان اینکه تکلیف افراد دستگیر شده هر چه سریعتر توسط
مراجع قضایی تعیین خواهد شد، اظهار داشت: تعداد این افراد بسیاراندک است و
دستگیری گسترده ای در روز گذشته گزارش نشده است.


دلایـل زیـادی وجود دارد که ثابت می کـنـد دعـا مؤثر است. بسیـاری از تحقیـقات عـلـمی صحــت این مطلب را نشـان میدهند.
تحقیقی که در سال 1993 برروی 10،000 کارمند دولتی در طول 26 سال انجام گرفت،نشان داد که افراد متدین بسیار کـمتر از افـراد کافر، بـه خـــاطر مشکلات قلبی-عروقی جان می سپارند. و در تحقیقی که در سال 1995 در یک کالج بر روی 250 نفر بعد از جراحی قلب باز انجام گرفت، اینطور نتیجه گیری شد که آندسته از افراد که ارتباطات مذهبی و حمایت اجتماعی داشته اند، 12 مرتبه کمتر از آنها که فاقد آن بوده اند، جان سپرده اند.
در تلاش برای درک افسردگی ناشی از بستری شدن در بیمارستان، محققان یک دانشگاه 1000 بیمار بستری شده در بیمارستان که عادت به انجام امور مذهبی از قبیل نماز و دعا داشته اند را از سال 1987 تا 1989 مورد بررسی قرار داده و دریافته اند که این افراد بسیار بهتر از دیگران با مشکلات سلامتی خود کنار می آیند.
یک مرکز اخیراً هیئتی را برای تشخیص مزایا و فواید ادغام داروهای متعارف با درمان های رفتاری و تکنیک های تمدد اعصاب برای درمان فشارخون، تشکیل داده است. این گروه دریافتند که ترکیب این دو روش درمانی با یکدیگر، که نماز و دعا یکی از اجزاء مهم آن بود، می تواند باعث پایین آوردن سرعت تنفس ، ضربان قلب، و فشارخون فرد شود.
دانشگاه مکزیکو مشغول مطالعه بر روی قدرت دعا و نماز برای درمان افراد الکلی است. همچنین تحقیقی نیز درمورد دعا و درمان در دانشگاه باستیر در حال انجام است. مطمئناً دنبال کردن یک شیوه زندگی مذهبی و روحانی می تواند باعث بهبود و ارتقاء سلامتی شود. افراد دیندار و مذهبی معمولاً بسیار کمتر به دنبال خطراتی مثل سیگار، الکل و همبستر شدن با افراد ناشناس می روند. اما، درک عملکرد شفاعت و دعای دیگران برای افراد کافر و بی اعتقاد بسیار دشوار است.
در مهمترین و گسترده ترین تحقیقات مربوط به تاثیر شفاعت و دعا، متخصص قلب شناس، راندولف بیرد، روی 393 بیمار بستری شده در واحد مراقبت های بیماری کرونری قلب در بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو، بررسی هایی انجام داده است. برای برخی از این بیماران توسط گروه های خانگی، دعا و نیایش هایی انجام شده، اما برای برخی این دعا و نیایش انجام نگرفت. کلیه مردان و زنان بیمار مورد مراقبت های پزشکی یکسان قرار گرفتند. در این تحقیق، نه پزشکان و پرستاران و نه خود بیماران نمی دانستند که دعا و نیایش برای کدامیک از بیماران انجام می شود.
نتایج این تحقیق بسیار چشمگیر بوده و موجب تعجب بسیاری متخصصین و دانشمندان قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آندسته از بیمارانی که مراقبت های پزشکی آنان با دعا و نیایش برای سلامت آنها ادغام شده بود، نیاز به داروی کمتری داشته و تجهیزات تهویه به مدت زمان کمتری برای آنها استفاده شده و وضعیت سلامتی آنها نیز نسبت به سایر بیماران بسیار بهتر بوده است. بیمارانی که برای آنها دعا و نیایش انجام گرفت:
بسیار کمتر از بیماران دیگر به آنتی بیوتیک احتیاج پیدا کردند (3 بیمار درمقابل 16 بیمار)
بسیار کمتر از بیماران دیگر به ورم و آماس ریوی مبتلا شدند—وضعیتی که در آن ریه به خاطر پمپاژ نادرس قلب، پر از مایع می شود) (6 بیمار درمقابل 18 بیمار)
بسیار کمتر از بیماران دیگر نیاز به فرو کردن لوله به درون گلو برای کمک به تنفس شدند (0 بیمار درمقابل 12 بیمار)
کمتر جان سپردند (اما تفاوت از روی آمار مشخص نبود).
حتی آزمایشات بسیار دیگری بر روی شرکت کننده های غیر انسان انجام گرفت. در تحقیقی که بر روی 131 آزمایش کنترل شده بر روی درمان های معنوی و مذهبی انجام گرفت، مشخص شد گندم هاییکه برای رشد آنها دعا شده بود، بلندتر شدند، مخمرهایی که برای آنها دعا شده بود، با تاثیرات سیانید مقابله کردند، و .... لاری دوسی، پرآوازه ترین متخصص دعا و درمان در جهان می گوید، "من به این آزمایشات می بالم. چون این آزمایشات از انسانها تشکیل نشده است. شما می توانید صدها بار آنها را تکرار کنید. این می تواند بهترین دلیل و مدرک باشد که دعا می تواند دنیا را تغییر دهد."
لاری دوسی در کتاب "واژه های شفابخش" خود، با همکاری هیئت مؤسسه ملی سلامت در واشنگتن، 100 آزمایش که اکثر آنها در ادبیات راروانشناسی به چاپ رسیده است، درمورد تاثیرات دعا/تجسم فکری، مورد بررسی قرار داده است. بیش نیمی از این آزمایشات بر روی رویش و سبز شدن جوانه ها تا التیام زخم ها تاثیراتی را نشان داده است.
در چند آزمایش، داوطلبان تحریک یا تعویق رشد باکتری و قارچ را تجسم کرده و از فاصله ای 15 مایل دورتر، نتایج بسیار مثبتی را به دست آوردند.
در بنیاد علم ذهن در سن آنتونیو، تگزاس، محققان از 32 داوطلب نمونه خون گرفته، گلوبول های قرمز آنها را جدا کرده، نمونه ها را در اتاقی در آنطرف ساختمان قرار دادند. بعد محققان گلوبول های قرمز را در محلولی که باعث ورم و ترکیدن آنها می شد قرار دادند—روندی که دقیقاً قابل ارزیابی است. بعد محققان از داوطلبان خواستند تا برای حفظ برخی گلوبول های قرمز دعا کنند. برای کمک به تجسم سازی آنها، محققان تصاویری رنگی از این گلوبول های قرمز در اختیار داوطلبان قرار دادند. دعا و نیایش به طرز شگفت انگیزی روند ترکیدن این گلوبول ها را کند کرد.
در تحقیق دیگری که در همان بنیاد انجام گرفت، از داوطلبان در یک اتاق در یک طرف ساختمان، خواسته شد تا داوطلبان موجود در اتاقی دیگر در آنطرف ساختمان را تجسم سازی کنند تا آرامتر یا پرسروصدا تر شوند. نتایج تحقیق نشان داد که این تجسم سازی بر روی روحیه داوطلبان تاثیر بسزایی داشته است.
این تحقیقات و آزمایشات نشان داده است که دعا و نیایش می تواند شکل های مختلفی داشته باشد. نتایج نه تنها وقتی افراد برای پی آمدهای مشخص و آشکار دعا می کردند، بلکه برای زمانی که برای هیچ چیز مشخصی هم دعا می کردند، اتفاق افتاد.
یک رفتار ساده برای عادت دعا و نمازخوانی، حس نافذی از تقدس و یکدلی، نگرانی و دلسوزی برای موجود نیازمند، موقعیت را برای درمان و شفای آن موجود فراهم میکند.
آزمایشات همچنین نشان داده است که دعا و نیایش بر موارد زیر نیز تاثیرگذار بوده است:
فشارخون بالا
زخم و جراحت ها
حملات قلبی
سردرد
اضطراب
شرکت کننده های این آزمایشات عبارت بوده اند از:
آب
آنزیم ها
باکتری
قارچ
مخمر
گلوبول های قرمز خون
سلول های سرطانی
سلول های تنظیم کننده ضربان قلب
دانه ها
گیاهان
خزه و جلبک دریایی
حشرات
موش
جوجه
فرایندهایی که تحت تاثیر دعا و نیایش بوده اند عبارتند از:
فعالیت آنزیم ها
سرعت رشد گلوبول های سفید خون
تغییر و دگرگونی باکتری ها
رویش و جوانه زنی دانه ها و بذرهای مختلف
سرعت سلول ها تنظیم کننده ضربان قلب
سرعت بهبود و التیام زخم ها
اندازه تومرها و تیروئید
زمان لازم برای بیدار شدن از بیهوشی
تاثیرات مستقلی مثل فعالیت الکتروپوستی پوست، مقدار تحلیل و خونکافت گلوبول های قرمز و سطح هموگلوبین.
اینکه فردی که دعا می کند پیش کسی باشد که برای او دعا خوانده می شود یا نه، تاثیری در قدرت دعا ندارد. شما می توانید برای کسی که بسیار دور از شماست دعا کنید و نتیجه بگیرید.
هیچ چیز نمی تواند اثر دعا را متوقف کند. در یک تحقیق، موضوع تحقیق در قفسی گذاشته شده و اطراف آن با انواع و اقسان نیروهای الکترومگنتیک پوشیده شد، اما تاثیر دعا همچنان از آن عبور کرد.
باوجود شواهد و مدارک علمی، محققین دیگر تصدیق می کنند که دری کردن دعا از یک فرد بیمار کاری عاری از مسئولیت است. در کنفرانس بوستون که تحت پشتیبانی مدرسه پزشکی هاروارد بود، یکی از شرکت کننده ها پیش بینی کرد که فقط در 10 سال آینده، از بیماران نه تنها درمورد سابقه پزشکیشان، بلکه درمورد سیستم اعتقادی و مذهبیشان نیز سؤال می شود.
ایده شفابخشی از دور این روزها در حال بررسی است. دنیای کامپیوتر و اینترنت مملو از افرادی است که تقاضاهای خود را برای گروه های دعا و نیایش ارسال می کنند. آنها که به شفابخشی از دور اعتقاد دارند، دقیقاً نمی دانند که چطور عمل می کند، اما تئوری های بسیار زیادی در این رابطه وجود دارد. برخی می گویند، اینکار از طریق ارسال یک انرژی نافذ اما نامشخص به فرد نیازمند صورت می گیرد. دیگران، از جمله دوسِی ، می گویند علم فیزیک کوانتوم می تواند در این زمینه نقش داشته باشد.
در نبود اطلاعات موثق، این مسئله همچنان به صورت یک راز باقی خواهد ماند.
توضیح نوع دیگر دعا و نیایش، که در آن فرد بیمار برای درمان و بهبودی خود دعا می کند، از نظر علمی ساده تر است. باتوجه به فواید بارز مدیتیشن برای سلامتی—پایین آوردن فشارخون، کاهش مشکلات قلبی—چندان دشوار نیست که ببینیم دعا و نیایش، که کاملاً شبیه به مدیتیشن و تمدد اعصاب است، می تواند همان تاثیرات را تخفیف دهد.
طبق کونیگ از دانشگاه دوک، "وقتی دعا و نیایش باعث متعال و آرام شدن فرد شود، کورتیزول، اپینفرین و نوپینفرین—هورمون هایی که درغده آدرنال در واکنش به استرس ساخته می شود-- را بازمی دارد. این مواد شیمیایی جنگ یا گریز، در طول زمان میتواند باعث به خطر انداختن سیستم ایمنی بدن، و بالا بردن احتمال ابتلا به مشکلات و بیماری های مختلف از قبیل بیماری های قلبی، سکته، زخم های گوارشی، و اختلال التهاب روده شود. متخصصین بسیار عقیده دارند که با احساس آرامش، که می تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شده یا در خود فرد ایجاد شود، سیستم دفاعی بدن فرد تقویت می شود. البته داستان کهن از انجیل و مذاهب شرقی، درمان را با ایمان مرتبط می دانند. از اینرو منطقی است که فرض کنیم چیزی مثل دعا و نیایش که حس آرامش و راحتی را ایجاد می کند می تواند در بهبودی بیماری شما نقش داشته باشد.
تحقیقات جدید علمی نشان می دهد که می توان از دعا بعنوان درمان جایگزین به جای مدیتیشن، ورزش، یا گیاهان طبی استفاده کرد. در تحقیقی که روی 91،000 نفر در مریلند انجام گرفت، نشان داده شد که افرادیکه به طور منظم به کلیسا می روند، تا %50 کمتر از آنها که به کلیسا نمی روند به خاطر بیماری های قلبی جان می سپارند و تا %53 کمتر اقدام به خودکشی می کنند. این افراد همچنین فشارخون پایین تری دارند.
بسیاری از پزشکان عقیده دارند که اگر آنها قبل و بعد از جراحی یا قبل از شروع یکسری دارو برای بیمار، همراه با بیمار خود دعا کنند، می تواند در بهبودی بیمار تاثیرگذار باشد. سی مدرسه پزشکی در امریکا، درس های تاثیر ایمان در پزشکی را ارائه می دهند.
دکتر متیو، پروفسور پزشکی در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن عقیده دارد، "دعا بسیار مؤثر است. "دکتر متیو تحقیقاتی را ارائه می دهد که در آن مشخص شده افرادیکه دعا و نماز می خوانند، کمتر مریض و بیمار می شوند و سریعتر از جراحی و سایر بیماری ها بهبود می یابند و بهتر با مشکل و بیمای خود کنار می آیند."



به نظرتان آشنا می آید؟ شـما ورزش می کــنید و تغذیه تان هم درسـت است، امــا سایـز دور کمرتان هیچ تفاوتـی نمــی کند. و متاسفانه بعد از 40 سالگـی، بـایـد خیـلی بیشتـــر کـــار کنید تا بتوانید میان تنه تان را صاف و متناسب کنید. اما با برنامه علمی سه قسمتی ما می توانید در 3 الی 6 هفته شکمتان را صاف تر کرده و چربی های آن را از بین ببرید. تحـقیـقات جدید نشان می دهد که برنامه ای که شامل تمرینات بدنسازی شدید، تمرینات کاردیو/ ایروبیک شدید، و ایجاد تغییرات کوچـک در انتخـاب هـای غـذایی (البـــته نه رژیـم غذایی) باشد،
چربی های شکم را دو برابر برنامه هایی که شامل رژیم های غذایی کم کربوهیدرات و تمرینات ایروبیک است، از بین می برد. برنامه ما شامل تمرینات موضعی pilate، پیاده روی های خیلی قدرتی، و موادغذایی چربی سوز برای لاغر کردن قسمت میان تنه برای کم کردن احتمال ابتلای شما به دیابت، بیماری های قلبی، و سایر مشکلات و بیماری های خطرناک، می باشد.
در این 3 هفته باید چربی سوزی و عضله سازی کنید. در 6 هفته، خواهید دید که سانتیمتر ها از دور کمرتان کم می شود و شاید وزنتان هم در این مدت 5 تا 7 کیلو پایین آمد. و با ادامه این برنامه برای 6 ماه خواهید دید که شکمی کاملاً تخت و سفت پیدا می کنید.
برنامه در یک نگاه
هفته اول
پیاده روی قدرتی: سه روز، 20 دقیقه
ادامه مطلب...

<   <<   61   62   63   64   65   >>   >
.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 123
بازدید دیروز: 185
کل بازدیدها: 931923

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]