همینطور که نشستهاید و این متن را میخوانید در حال نفس کشیدن هستید… یک لحظه مکث کنید تا متوجه آن شوید.
شما میتوانید تنفس را هر جور که میخواهید کنترل کنید تا رفتاری که شما میخواهید را داشته باشد… یا میتوانید آن را رها کنید تا خودتان به سادگی نفس بکشید.
آرامش در این است که بگذارید بدنتان خودش نفس بکشد، بدون اینکه آن را مجبور به این کار کنید.
حال تصور کنید که بگذارید دستانتان نفس بکشند. بگذارید هر جور که میخواهند باشند، بدون کنترل، فقط بگذارید نفس بکشند.
حالا اطرافتان را ببینید و متوجه چیزهایی که با شما در اتاق هستند باشید. هر جسم را بینید و بگذارید نفس بکشد.
اگر کسی با شما در اتاق است، یا در ساختمانتان و یا در ساختمانهای اطرافتان… آنها را در ذهن خود ببینید و بگذارید که نفس بکشند.
وقتی شما به آنها مجالی برای نفس کشیدن میدهید در اصل شما اجازه میدهید که همهی آن چیزها همانطور باشند که هستند. دیگر لازم نیست که تغییرشان بدهید، کنترلشان کنید و یا به نوعی آنها را بهتر کنید. در آرامش این را قبول کنید و اجازه بدهید که نفس بکشند. حتی این نفس ممکن است لبخندی به لبتان بیاورد.
همینطور که روز خود را میگذرانید بگذارید همه چیز نفس بکشد. خودتان نفس بکشید.
لزومی ندارد کاری انجام دهید. از کسی یا چیزی انتظار نخواهید داشت. همانگونه که اجازه خواهید داد تا چیزی یا کسی وارد زندگیتان شود، اجازهی رفتن هم به آن خواهید داد.
به همه چیز همانطور که هستند احترام بگذارید، معجزهی بودن، در هوای این دنیا نفس بکشید و از این ابراز عشق لذت ببرید.