آیا نخستین رابطه جنسیتان را به خاطر میآورید؟ اغلب کسانی که با آنها در این مورد گفتوگو کردهام، میگویند پیش از آن، همه چیز در مورد این رابطه یک تصویر مبهم بود. گاه بنا بر امکانات موجود، دیدن صحنههایی از این دست در پارهای فیلمها ممکن میشد. در آن فیلمها همیشه مردی با اندامی ورزیده و جذاب حضور داشت که زنی را به همان اندازه دلپسند، در مدت کوتاهی به اوج لذتی میرساند که تنها حالت و صدای آن زن گواه چنین اوجی بود. لذتی ناشناخته و دنیایی که بسیار دور به نظر میآمد؛ دنیایی که اغلب پیش از تصور کردن آن، لباس بلند و سفید عروسی و خانهای برای ابد، پیش رویت قرار میگرفت و در نهایت نیز آن شب که هزاران افسانه در موردش گفته و شنیده شده صحنه پایانی را شکل میداد.
دوران دبیرستان و دانشگاه بهترین زمان به اشتراک گذاشتن دانستهها و ندانستهها درباره این دنیای ناشناخته است. زمان گفتن از شنیدهها و دیدههای مخفیانه و آشکارا؛ زمانی که تفکرات زنانه کمکم عمیقتر شده و افسانهها سینه به سینه نقل میشوند و زبان به زبان میچرخند. از همان زمان است که به مرور، برخی تصمیم میگیرند قدم به دنیای ناشناخته بگذارند و برخی هم صبر و انتظاری طولانی و شاید کوتاه برای آن روز موعود پیشه میکنند.
«من به خاطر مطالعات زیادی که در زمینه رابطه جنسی داشتهام، اطلاعات خوبی در این مورد به دست آوردهام. با این حال از آنجایی که هیچوقت هیچ کس به طور روشن و واضح در مورد اولین تجربه جنسی خود صحبتی نمیکند، اولین شب آمیزش جنسی در نظر دختران ایرانی تقریباً چیزی بسیار دلهرهآور و ترسناک است، اکثراً در توضیح آن میگویند: خیلی درد داشت و به نظر میرسد تعداد کسانی که از اولین آمیزش جنسی خود لذت برده یا حتی درد نکشیدهاند بسیار اندک است، پرس و جو در این زمینه ترس را بیشتر میکند. مشکل دیگر هم بیتجربگی مردان است. اگر نگوییم همه، اما بسیاری از مردان جامعه ما کاملاً بیتجربهاند و این مشکل را دوچندان میکند. بر اساس مطالعاتی که در فرومهای ایرانی داشتم، مشکل ترس به همراه بیتجربگی زوجین باعث شده برخی زنان تا دو یا سه سال پس ازازدواج همچنان باکره بمانند و گاهی هم کار به جراحی بکشد. خود من به شخصه از همین حالا از آن شب میترسم.»
تجربهای دیرهنگام
تصمیم گیری درباره این مسئله بسیار شخصی، در جوامعی مثل ایران بسیار دشوار است. از یک سو ترس از «اجتماع» و «خانواده» و همچنین قضاوتها و برخوردهای آنها و احتمال طرد شدن و از سوی دیگر هراس از دست دادن امکان ازدواج، از نخستین عوامل موثر در تصمیمگیری در این زمینه هستند. ناشناخته بودن روابط جنسی به ویژه در عمل برای بسیاری از دختران ایرانی، عدم شناخت کافی از بدن یا مفهومی به نام پرده بکارت، ترس از تجربه دردی ناآشنا، احتمال بارداری و مسائلی از این دست نیز از دیگر موارد بازدارندهاند.
«وقتی میخواهی شروع کنی به نوشتن، مسئله دیگر تنها از آن لحظه سخن گفتن نیست. باید از روزهای دیگری هم که میخواستی خودت را برای این کار آماده کنی سخن گفت. از آماده شدن برای گذر از تابو. برای خیلی از زنان این اتفاق به راحتی پیش میآید و برای بعضیها نه. بسیاری از دختران نمیفهمند چه شد و در یک لحظه بیخبری، گیجی در نوازش و عشق و... از این مرحله گذر میکنند. من که در سنی متفاوت با دیگر دختران، در سنی که باید مادری را تجربه میکردم از این مرز گذشتم، آن هم نه با همسرم بلکه با یک دوست، هنوزبرای گذر از این تابوی بسیار ترسآلود دارم.»
آگاهی جنسی
پرسشهای جنسی بیجواب مخصوص دوران کودکی و گاه مواجه شدن زودهنگام با مسائل جنسی تغییرات و تجربههایی هستند که بخشی از بلوغ جنسی انسانها را تشکیل میدهند و میل به تجربه را ناگریز میکنند. تجربه عاشقانههای ساده خاص دوران نوجوانی و احساس تغییرات فیزیکی و روانی در برخورد با جنس دیگر نیز ازجمله عواملی هستند که به گرایشی به نام میل جنسی، صورت واقعی میدهند.
رفتن به سوی این تجربه و مرحلهای که تصمیم بر عبور از مرز دخترانگی گرفته میشود، برای برخی آسان میگذرد و برای عدهای دیگر لحظهای سرشار از تردید، ترس، درد و در نهایت گاه لذت و گاه سرخوردگی است. این تجربه شاید به شمار زنها و مردها، متفاوت باشد. میتواند با فردی باشد که بعدها زندگی مشترکی با او آغاز میشود؛ میتواند تنها برای یک ارتباط یک روزه باشد و میتواند در یک رابطه جدی اتفاق بیافتد. اما در بسیاری موارد آگاهی و شناخت نسبت به کیفیت رابطه یا بدن هر دو جنس پشتوانه آن نیست.
«اولین بار هیچ از این رابطه نمیدانستم. هجده ساله بودم. دوست پسرم ناتوانی جنسی داشت. آلتش برانگیخته نمیشد و همانطور شل میماند تا ارضا شود. من حتی نمیدانستم که این طبیعی نیست. بعد از چندین ماه تازه به زبان آوردم که هیچ چیز احساس نمیکنم... با این حال دو سال با همین آدم، ارتباط جنسی داشتم. پرده بکارتم را هم همان زمان برداشتم. بیهیچ دردی، بیهیچ حسی. بار دوم با دوست پسر بعدیام بود که سکس کامل را تجربه کردم. از نظر خودم تنها پرده نیست که ارزش دارد بلکه احساس زن به سکس است که مهم است. به همین دلیل من این رابطه را اولین رابطه جنسیام حساب میکنم. اگر بخواهم دوباره این تجربه را داشته باشم و خودم انتخاب کنم، قطعاً شکل دیگری رفتار خواهم کرد؛ به خصوص که حالا خیلی چیزها میدانم و ارزشی که برای تنم قائلم با آن زمان بسیار تفاوت دارد. حالا در طول سالها با آگاهی بیشتر و با فکر به سکس، تن و آنچه میخواهم، توانستهام سکسام را عمیقتر کنم و بسیار بیشتر لذت ببرم.»
حذف آموزههای غلط
گاه ارتباط جنسی به خصوص در سنین پایین، یک انتخاب مبتنی بر ترس از دست دادن طرف مقابل یا حتی عقب ماندن از گروه همسالان است. احساس تنهایی و تصور امتحان راهی برای حفظ یک رابطه، گاهی در روابط بزرگسالان نیز تکرار میشود و زن به جای لذت بردن از رابطه، برای حفظ شوهر و ازدواجش خود را موظف به انجام آن میداند؛ چرا که جامعه به او آموخته اگر مردی به سوی زن دیگری رفت مشکل از زن است که نمیتواند همسر خود را به اندازه کافی ارضا کند.
«اولین رابطه جنسیام را خوب به یاد میآورم. نوزده ساله بودم. تقریبا میشود گفت اولین دوست پسر جدیام بود. اصرار داشت که رابطه جنسی داشته باشیم اما من با توجه به محیطی که در آن بزرگ شده بودم این درخواست را رد میکردم. تا بالاخره راضی شدم. حتی یکبار به خاطر این قضیه رفت و دوباره برگشت. بههر حال خودم هم احتمالاً تصمیم به تجربه گرفته بودم. آن موقع فکر میکردم آن رابطه را میخواهم، البته چون اولین رابطه جدی بود نمیشود گفت که خیلی میخواستم. چیز جدیدی بود که در حال تجربه کردنش بودم. به بدنم هیچ آگاهی نداشتم. مطلقاً هیچ. حتی از او خواستم که اندام جنسیام را نگاه نکند. از کیفیت و چند و چون رابطه جنسی هم اطلاعی نداشتم و برای اولینبار اتفاق افتاد. البته به دلیل محدودیتهایی که خودم گذاشته بودم خیلی سطحی و بدون دخول واژینال بود، اما هر دو ارگاسم شدیم. او خیلی بیشتر از من با رابطه جنسی آشنا بود و در مورد آن اطلاعات و تجربیاتی کامل داشت. این اتفاق خیلی در شناخت من از بدنم و از رابطه جنسی تاثیر گذاشت. انگار که برای اولین بار دریچهای به رویم باز شد و حسی را تجربه کردم که خواستنی بود. من به خاطر آموزههای غلطی که پیش از آن درباره رابطه جنسی گرفته بودم، اصلاً نمیتوانستم تصور کنم که چنین رابطهای چقدر میتواند خوب باشد. بعد از آن با دوست پسر جدی بعدی هم رابطه جنسی داشتم و با دوست پسر ثابت فعلی تصمیم گرفتم که پرده بکارت نداشته باشم و رابطه جنسی واژینال را تجربه کردم.»
تلخی تجربه ناخواسته
در عین حالگاه اولین تجربه میتواند تنها محصول یک تجاوز باشد.
«چهارده ساله بودم. نسبت به این رابطه آگاهی نداشتم. الان میفهمم که شکلی از تجاوز بود. شاید به خاطر کمبود اعتماد به نفسم بود که نجنگیدم و تنها به درد تن دادم. از آن روز سالها میگذرد، اما هنوز اشکهای پانزده سالگیام را به خاطر دارم.»
اما هرچه هست هرکدام از این تجربهها هم بر آینده زندگی جنسی فرد و هم احساس و اعتمادش به جنس دیگر تاثیر خاص خود را خواهند داشت. شاید اگر نوجوانان و جوانان ایرانی به منابع آموزشی رابطه جنسی و همچنین شناخت بدن خود دسترسی بیشتری داشته یا از امکان مشاوره با فردی کارشناس، بدون ترس از قضاوت یا احتمال در جریان قرار گرفتن اطرافیان برخوردار باشند این تجربه به گذری آسوده و لذتبخش از مرحلهای به مرحله دیگر زندگی تبدیل شود. برای اینکه چنین تجربههایی چه خواسته و چه ناخواسته، تبدیل به یک آسیب اجتماعی و یا شخصیتی نشوند و بحرانزا نباشند، حضور کارشناسان با هدف آگاهیرسانی و آموزش به خانواده و جوانان ضروری است. همچنین امکان مشارکت فعال نوجوانان و جوانان در جریان آگاهسازی و آموزش به دلیل تاثیر خاصی که گروه همسالان بر یکدیگر دارند میتواند نقطه عطفی در تجربهای امن، سالم، دلنشین و لذتبخش نخستین رابطه جنسی باشد.
www.jaleb-news.uk.to