معنای لغوی :
أی بسطها، من" دحوت الشیء دحوا" بسطته. و درحدیث است " یوم دحو الأرض"
أی بسطها من تحت الکعبة، و هو الیوم الخامس و العشرون من ذی القعدة. و فیه:
"
خرج علینا أبو الحسن یعنی الرضا (علیه السّلام) بمرو فی یوم خمسة و عشرین
من ذی القعدة، فقال: صوموا، فإنی أصبحت صائما، قلنا: جعلنا الله فداک أی
یوم هو؟ قال: یوم نشرت فیه الرحمة و دحیت فیه الأرض" « التهذیب ج 1 ص 306»
قال
بعض شراح الحدیث: فیه إشکال، و هو أن المراد من الیوم دوران الشمس فی
فلکها دورة واحدة، و قد دلت الآیات على أن خلق السماوات و الأرض و ما
بینهما فی ستة أیام، فکیف تتحقق الأشهر فی تلک المدة؟ ثم قال: و أجیب بأن
فی بعض الآیات دلالة على أن الدحو متأخر.(مجمع البحرین، ج1، ص: 135)
«دحوالارض»
به معنى گستردن زمین است. دَحو از جهت لغوى به معنى گستردن است و بعضى آن
را به معنى پرتاب کردن و تکان دادن چیزى را از محل اصلیش نیز معنا
کردهاند و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک مطلب برمىگردد،
بنابراین مراد از دحوالارض این است که در آغاز تمام سطح زمین را آبهاى
حاصل از بارانهاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود. این آبها تدریجاً در
گودالهاى زمین جاى گرفتند و خشکىها از زیر آب سربرآوردند و روز به روز
گستردهتر شدند تا به وضع فعلى درآمد، (تفسیر نمونه، ج 26، ص 100) که به
نظر برخى از مفسرین آیه 30 سوره نازعات وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها
زمین را بعد از آن گسترش داد اشارهاى به همین گسترده شدن زمین دارد. به
هر حال تعیین یک روز خاص مىتواند به عنوان زاد روز یا آغاز دورهاى باشد
که زمین از وضع پیشین خود متحول گشته (پس از گذشت دورانهایى که مىگویند
زمین کره مشتعلى بوده، رفته رفته سرد شده و بین از یکسرى تغییرات) سطح آن
را مواد خاکى و عناصر اولیه پوشانده و آماده براى ظهور گیاهان و حیوانات
گشته است. در برخى از احادیث نیز آمده است که زمین در آغاز از زیر کعبه
فعلى گسترش یافته است. در کتاب سعد النفوس للنفوس المنضود ص28 در ذیل « هو
الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و .....» آورده است که مدّ بمعنای همان
دحوالارض می باشد که خداوند زمین را چون فرشی مبسوط کرد برای بندگان ....
در الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج30، ص: 90 روایتی از امام علی علیه
السلام آمده است، عن إمام المتقین علی علیه السّلام: «إن شامیا سأله عن
مکة المکرمة لم سمیت مکة؟ قال: لأن الله مک الأرض من تحتها، أی دحاها». و
المک هو الدحرجة کما فی القاموس. فرد شامی از امام سوال نمود ، چرا مکه را
مکه نامیدند امام علیه السلام فرمود به این دلیل که زمین از زیر حرکت پیدا
کرده است و مکّ به معنای حرکت منظم و اظطراب است و آنچه که در تفاسیر از
دحوالارض به بسط و گسترش یاد میکنند منافی این معنا نیست ، چرا که هر بسط
و انبساطی ملزم به حرکت و اظطراب است .
و عنه علیه السّلام أیضا: «فلما خلق الله الأرض دحاها من تحت الکعبة ثم بسطها على الماء».
در
کتب ادعیه و آداب و سنن شب و روزى به عنوان «دحوالارض» ضبط شده است که
همان شب و روز بیست و پنجم ماه ذیقعده است و براى عبادت در این روز و روزه
روز آن ثواب فراوانى نقل کردهاند و همچنین براى این روز نماز و دعاى
مخصوصى نیز وارد شده است که دعاى این روز مشتمل بر مضامین عالى اخلاقى و
اجتماعى و طلب رحمت و توفیق توبه و پیروزى اهل حق است، (تفسیر پرتوى از
قرآن، تفسیر جزء سىام، سوره نازعات، ذیل آیه 30).
در مفاتیحالجنان در
باب اعمال ماه ذیقعده روایتى نقل شده است که چنین است: از حسن بن على
وشّار روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا(علیه
السلام) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذیقعده پس فرمودند که امشب حضرت
ابراهیم(علیه السلام) و حضرت عیسى(علیه السلام) متولد شدهاند و زمین از
زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را
روزه داشته است و در روایت دیگرى آمده است که در این مثل چنین روزى حضرت
قائم(علیه السلام) قیام خواهند نمود. آنچه در مجموع استفاده مىشود این
است که: این روز مبارکى است که رحمت الهى براى بندگان گسترش یافته، گسترش
زمین در چنین روزى سمبل و نمادى از گسترش رحمت و فیض الهى براى بندگان
اوست.
وقایع روز دحوالارض
در بیست و پنجم ذى القعده ، آدم صفى علیه السلام بدستیارى جبرئیل ، خانه
کعبه را برآورد و حجرالاسود را نصب کرد و این خانه ، محل اسعاف مطالب و
مطاف قادم و ذاهب بود تا دو هزار و دویست و چهل و دو سال از هبوط گذشته که
طوفان نوح ، واقع شد و آب تمام عالم را فرو گرفت و اگر چه ((بیت العتیق ))
از آسیب غرق ، محفوظ ماند، اما چنانچه در تاریخ است بیشتر حائط آن بنا،
عرصه هدم و محو گشت و بعد از طوفان آن موضع چون تل سرخى مینمود و مردم از
آن تل سرخ ، حوائج خود مى خواستند و قربانى مینمودند و این بود تا سه هزار
و چهارصد و بیست و نه سال بعد از هبوط که حضرت ابراهیم مأمور به تجدید
عمارت خانه مکه شد. بس بمدد اسماعیل و ارشاد جبرئیل بساختن خانه پرداخت .
پسر سنگ آوردى و پدر بر روى هم نهادى و چون بمقام حجرالاسود رسید، اسماعیل
در پى سنگ نیکوئى بود که در خور آن موضع باشد که صدائى از کوه ابوقبیس بر
آمد که اى ابراهیم ! ترا نزد من ودیعتى است و حجرالاسود را که جبرئیل
هنگام طوفان در آن کوه پنهان کرده بود، تسلیم ابراهیم کرد و آنحضرت بجاى
خودش استوار فرمود. و تولیت آن بقعه شریفه را به اسماعیل تفویض نمود.
و
در این روز، سنه 664، وفات یافت سید اجل عالی مقام ((طاوس آل طاوس رضى
الدین على بن موسى بن جعفر)) مشهور به ((سید ابن طاوس )). نسب شریفش منتهى
مى شود به ((داود بن حسن بن حسن مجتبى )) علیه السلام . والده ماجده اش
دختر ((شیخ مسعود ورام بن ابى فراس )) و برادرش سید اجل ((احمد بن موسى ))
صاحب بشرى و ملاذ است و پسر برادرش ((سید عبدالکریم بن احمد)) صاحب فرحة
الغرى است و فضائل سید در زهد و عبادت و تقوى و جلالت قدر و معرفت او
بعظمت خدا و ائمه علیهم السلام ، زیاده از آنستکه ذکر شود، هر که طالب
باشد رجوع به کتب آنجناب نماید خصوص به کتاب ((کشف المهجة )).
(( و کان رحمه الله مستجاب الدعوه و صاحب الکرامات الباهرة و کان فصیحا بلیغا دعاءا و بالجمله اطاله الکلام فى حقه اذراء لشانه .))
او نمیماند بما گرچه ز ما است ما همه مسیم و احمد کیمیا است
و
در این روز، سنه 760، وفات یافت ((عبدالله بن یوسف حنبلى )) معروف به
((ابن هشام )) صاحب کتاب ((مغنى اللبیب )) و او غیر از ((ابن هشام )) صاحب
((سیره نبویه )) است . (کتاب وقایع الایام حاج شیخ عباس قمی)
در
مناظره معروفی که بین امام صادق(علیه السلام) و ابن ابی العوجاء
اتفاق افتاد ـ طبق نقل مرحوم صاحب حدائق در ج17 ص390 کتاب حدائق
الناضرة ـ حضرت چنین فرمود: خداوند کعبه را دوهزار سال قبل از
دحوالارض خلق کرد.
در متون تفسیری :
محقق
است که اول خانه که براى افراد انسان قرار گرفت هر آینه خانهاى است که در
مکه در حالى که با برکت است و وسیله هدایت اهل عالم است.
آنچه مستفاد
از اخبار بسیاریست که در کافى و غیره نقل شده و میتوان منطبق بر قواعد
هیئت نمود اینست که کره زمین در جوف دریا بود و آب احاطه بجمیع اطراف زمین
داشت و بتوسط باد امواج دریا بسیار شد و در اثر آن یک قسمت از زمین از آب
خارج شد که فعلا یک ربع از کره زمین از آب خارج است و اول قطعه که از آب
خارج شده مسجد الحرام بود که کعبه در آن واقع و سپس بتدریج خارج شد تا
کنون که یک ربع کره خارج شده، و ممکن است معناى دحو الارض که در اخبار
دارد روز 25 ذى القعده بوده که اول مکه بود و سپس سایر بقاع همین معنى
باشد و ممکن است که مکه را امّ القرى گفتند بهمین مناسبت باشد و این معنى
مثبتست بر اینکه معناى. للناس جهت استفاده زندگى باشد. و اما اگر مراد جعل
بر عبادت باشد چنانچه از پاره اخبار استفاده میشود مراد از بیت کعبه معظمه
است و دلیل بر این میشود که اول ساختمانى که روى زمین بنا شد کعبه بوده که
حضرت آدم على نبیّنا و آله و علیه السّلام قواعد آن را بنا کرد و طواف حول
کعبه نمود و سپس انبیاء بعد از او تا زمان ابراهیم علیه السّلام که مأمور
شد با اسمعیل بر آن قواعد جدران کعبه را بنا کند (أطیب البیان فی تفسیر
القرآن، ج3، ص: 288)
(و الارض بعد ذلک دحاها).
منظور از «دحو
الارض» این است که در آغاز تمام سطح زمین را آبهاى حاصل از بارانهاى
سیلابى نخستین فرا گرفته بود این آبها تدریجا در گودالهاى زمین جاى گرفتند
و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع
فعلى درآمد- و این مسأله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد. (آیه 31)-
بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات سخن از آب و گیاه به
میان آورده، مىفرماید: «و از آن، آب و چراگاهش را بیرون آورد» (اخرج منها
ماءها و مرعاها).
این تعبیر نشان مىدهد که آب در لابلاى قشر نفوذ پذیر
زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمهها و نهرها جارى شد و حتى دریا و
دریاچهها را تشکیل داد. ولى از آنجا که عوامل مختلفى مىتوانست آرامش
زمین را بر هم زند- از جمله طوفانهاى عظیم و دائمى و دیگر جزر و مدهائى که
در پوسته زمین بر اثر جاذبه ماه و خورشید و همچنین لرزههایى که بر اثر
فشار مواد مذاب درونى رخ مىدهد- آن را به وسیله شبکه نیرومندى از کوهها
که سرتاسر روى زمین را فرا گرفته آرام کرد.
و لذا مىفرماید: «و کوهها را ثابت و محکم نمود» (و الجبال ارساها).
و
در پایان مىفرماید: «همه اینها براى بهرهگیرى شما و چهارپایانتان است»!
(متاعا لکم و لانعامکم). تا از مواهب حیات بهره گیرید و به غفلت نخورید.
(برگزیده تفسیر نمونه ج 5 ص 401).
ترجمه فرازهایی از دعای این روز:
زمین را گستراندی، دانه را در لایههای تاریک زمین شکافتی، مرارت
را از دوش بندگان برگرفتی، غم و اندوه را از دلها زدودی. عزیزا! در
این روز بزرگ و پرفضیلت که نزد مؤمنان به امانتش نهادی، تو را به
رحمت بیانتهایت سوگند میدهم که بر بنده صالحت محمد مصطفی و بر
خاندانش پاکش درود بفرست واز گنجینه الطافت بارانی پایان نیافتنی
برما بباران! و بر توبهای خالص و بازگشتی نیکو به سوی خودت
یاریمان کن.
منابع :
مجمع البحرین ریشه دحو
اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج3 ص288
برگزیده تفسیر نمونه ج 5
وقایع الایام شیخ عباس قمی
الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ج3