شعر زيبايي بود ،كاش هيچ وقت بنده اي نباشيم كه خدا نخواد دستمونو بگيره.
پاينده باشيد.
زمستان! تن من از تو کمي سردتر است،تابستان! تب من از تو کمي گرمتر است،پائيز! روي من از تو کمي زردتر است،و بهار! با همه زردي و تب و تاب تنم، دل من، از تو بسي سبزتر است...
خدايا
به من زيستني عطا كن كه در لحظه ي مرگ
بر بي ثمري لحظه اي كه براي زيستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردني عطا كن كه بر بيهودگي اش سوگوار نباشم