سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد و بررسی نامه هاشمی به رهبر معظم انقلاب - دریچه ای متفاوت در دنیای وب
...

با توجه به اهمیت موضوع نامه هاشمی به رهبر معظم انقلاب و بی سابقه بودن این نوع مکاتبه در این سطح و همچنین با توجه به محتوا و ادبیات نامه که مورد اعتراض جدی برخی از علما و گروه های سیاسی نیز قرار گرفت، نقد و بررسی آن ضروری به نظر می رسد.

 ارسال نامه سرگشاده هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی در هفته گذشته در اعتراض به مسائل مطرح شده در مناظره احمدی نژاد و میرحسین موسوی در تاریخ (13/3/88) در خصوص خاندان هاشمی، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی پیدا کرد. با توجه به اهمیت موضوع و بی سابقه بودن مکاتبه با رهبر معظم انقلاب اسلامی در این سطح و همچنین با توجه به محتوا و ادبیات نامه که مورد اعتراض جدی برخی از علما و گروه های سیاسی نیز قرار گرفت، نقد و بررسی آن ضروری به نظر می رسد. در این راستا چند نکته قابل تأمل است که به اجمال به آن اشاره می گردد و تفصیل آن را به آینده موکول می نماییم.

1-اشکال اصلی به این نامه و با این محتوا، به سرگشاده بودن آن بر می گردد. خشنودی دشمنان قسم خورده در قبال نگارش این نامه و چگونگی بازتاب آن در رسانه های غربی، به خوبی نشان می دهد که ارسال سرگشاده این نامه تا چه اندازه با مصالح انقلاب اسلامی فاصله دارد. عمده کسانی که در داخل کشور نسبت به این نامه واکنش منفی نشان داده اند بر این موضوع تأکید دارند که چرا آقای هاشمی گلایه های خود نسبت به مسائل سیاسی کشور را به صورت نامه سرگشاده به رهبر معظم اسلامی منعکس کرده است.

2-آقای هاشمی این نامه را برخلاف عرف مکاتبات که معمولاً با عرض سلام و ادب و احترام آغاز می گردد، بدون رعایت این نکته، با اظهار تأسف آغاز کرده که زیبنده و شایسته نبود.

3-در بخشی از این نامه آمده است: «نکته قابل توجه در این تهمت ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جنابعالی که هادی دولت ها بوده اید و با اظهارات صریح، مدیریت ها را مورد تأیید قرار داده اید، نشانه گرفته است.» مبنا و قاعده مورد اشاره آقای هاشمی درست است و نباید کسی نسبت به گذشته مسائل را طولی نقد نماید که نتیجه آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم زیر سوال رفتن جایگاه ولایت، امام راحل و رهبری انقلاب باشد. ایشان استناد می کنند به اینکه دولت ها و مدیریت ها درگذشته مورد تأیید امام و رهبری بوده و اگر این مدیریت ها نقد شوند و زیر سوال روند در واقع به صورت غیرمستقیم جایگاه ولایت زیر سوال رفته است و باید از آن پرهیز شود و جلوی آن گرفته شود. اگر اینگونه نتیجه گیری از آن قاعده کلی درست باشد، آیا رهبر معظم انقلاب اسلامی طی چهار سال گذشته، از دولت نهم حمایت صریح و قاطع نداشته اند؟ اگر داشته اند که این چنین بوده و حتی معظم له با صراحت فرمودند از این دولت حمایت خاص می کنم، بنابراین مخالفت های گسترده با این دولت چگونه قابل توجیه است؟ نوع برخورد با این دولت به رغم حمایت های رهبری از آن، به گونه ای بود که طی سالیان اخیر این سوال در اذهان عمومی شکل گرفته بود و مکرر بروز و ظهور پیدا می کرد و مردم می پرسیدند که چرا با وجود حمایت های رهبر معظم انقلاب اسلامی از دولت، افرادی که ادعای پیروی از ولایت و رهبری دارند، نه تنها حمایت نمی کنند، بلکه با دولت مخالفت هم می کنند؟ دامنه مخالفت های آقای هاشمی با این دولت به گونه ای بوده و هست که معتقدند باید به هر شکل ممکن جلوی تکرار آن را گرفت. این نکته ای است که در این نامه به آن تصریح شده و آمده است: «بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی دانم و خود جنابعالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می دانید.»

4-آقای هاشمی در این نامه می نویسد: «اینجانب برای پرهیز از آلوده شدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکس العمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.» انتشار این نامه به صورت سرگشاده و آن هم در شرایط حساس و سه روز مانده به انتخابات با ادعای مذکور چگونه قابل جمع است. اگر این نامه به صورت محرمانه یا پس از انتخابات منتشر می گشت، چنین ادعایی درست بود، ولی بسیاری از صاحب نظران بر این باور هستند که این نامه با هدف بر هم زدن فضای انتخابات و دگرگون کردن شرایط در آستانه انتخابات منتشر شده است. آقای هاشمی به صورت غیرمستقیم به تحریکات اجتماعی پرداخته و شورش های خیابانی را علیه نظام اسلامی در این فضا امری طبیعی ارزیابی می کند. ایشان در بخشی از این نامه آورده اند: «با این همه، بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی شک بخشی از مردم و احزاب و جریان ها این وضع را بیش از این برنمی تابند و آتشفشان هایی که از درون سینه های سوزان تغذیه می شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان ها، خیابان ها و دانشگاه ها مشاهده می کنیم.» آقای هاشمی با صراحت از رهبری می خواهد سکوت را شکسته و جلوی بروز این آشوب ها و تنش ها را بگیرند. ایشان تصریح دارند که با توجه به مسائل به وجود آمده در فضای سیاسی کشور، رهبر معظم انقلاب، مصلحت را در سکوت دیده اند و در همین راستا آورده اند: «... و رهبر معظم هم صلاح را در سکوتشان دیدند و بی شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است.» در ادامه این نامه، آقای هاشمی از مقام معظم رهبری درخواست شکست سکوت و مداخله داشته تا جلوی فتنه ها گرفته شود و در همین راستا آورده است: «از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هر گونه صلاح می دانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعله ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوند.»

5-یکی از نکات برجسته این نامه پیش بینی پیدایی فتنه های خطرناک، اعتراضات مردمی و شورش های اجتماعی است. طرح این مسئله در حالی انجام می شود که نظام اسلامی مقتدر است و می تواند با برگزاری انتخابات پرشور و بانشاط، به همه این مسائل سیاسی با مشخص شدن قضاوت عمومی و رأی مردم پایان دهد. مگر حضرت امام (ره) نفرمودند: «میزان رأی ملت است.» دراین انتخابات همه جریان های سیاسی، احزاب و گروه های سیاسی هر چه در توان داشتند به کار گرفته تا نظر مردم را به خود جلب کنند. چرا در آستانه انتخابات به آرامش کمک نکنیم و منتظر رأی مردم باشیم. خوب اکنون رأی مردم و قضاوت عمومی آشکار شده است. آیا به آن احترام می گذاریم و به آن پایبند خواهیم بود؟ اما این دودی که در نامه به آن اشاره شده، کدام است؟ این آتشفشان هایی که از درون سینه های سوزان تغذیه می شوند و ایشان نمونه های آن را در اجتماعات خیابانی و میادین و دانشگاه ها مشاهده می کنند، کدام است؟ آیا منظور شعارهایی از قبیل «توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد»، می باشد؟ این شعار که بارها در دوره اصلاح طلبان در اجتماعات آن چنانی تکرار شد! آیا منظور شعارهایی از این قبیل است: «اگر تقلب بشه، قیامت به پا می شه» به نظر می رسد برجسته ترین شعاری که می تواند مورد استناد برای یک نوع حرکت اغتشاشی به دنبال انتخابات باشد، همین شعار است که در برخی از تجمعات مورد نظر در این نامه سر داده شده است. اما به راستی موضوع تقلب در انتخابات و ضرورت صیانت از آرای مردم و ایجاد شبهه نسبت به سلامت در انتخابات از سوی چه کسانی در کشور از سال گذشته مطرح گردید. چه کسانی آن چنان به طرح این موضوع و تکرار آن پرداختند که رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین راستا، با اشاره به سلامت انتخابات طی سی سال گذشته، فرمودند، چرا برخی از دوستان بی انصاف سلامت انتخابات را زیرسوال می برند و با ناسپاسی حرف های دروغ دشمن را تکرار می کنند! به راستی علت چیست که از مدت ها قبل عده ای می گفتند اگر مردم در انتخابات شرکت کنند حتماً ما رأی می آوریم و جناح ما پیروز می شود. به راستی چرا برخی از جریان ها و احزاب سیاسی و برخی از چهره های برجسته سیاسی، مرتب این مطلب را تکرار می کردند که اگر انتخابات سالم باشد و در آن تقلب نشود حتماً ما رأی می آوریم. آیا همین حرف ها و تکرار آن و پرداختن آن در مطبوعات، سایت ها و تهیه خوراک برای رسانه های دشمنان خارجی، شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب، به مرور چنین ذهنیتی را برای هواداران افراطی یک جریان سیاسی شکل نداد که قرار است در انتخابات تقلب صورت گیرد و بر همین اساس این شعارها سر داده شد و متأسفانه مورد استناد آقای هاشمی در این نامه قرار گرفت. این صحبت ها و نوع نگاه کار را به آنجا می رساند که همسر آقای هاشمی در زمان رأی دادن با نشان دادن برگه رأی خود به مردم و خبرنگاران که به نام میرحسین نوشته شده، می گوید: «اگر تقلب نشود، موسوی رئیس جمهور است ولی خدانکند تقلب کنند که اگر اینگونه شود مردم به خیابان ها می آیند و اعتراض می کنند.» واقعاً چرا اینگونه شده است که یک نفر در این نظام به این باور می رسد که چون رأی او فلان فرد است، پس حتماً رأی مردم هم همین است و اگر غیر از این اعلام شود، حتماً تقلب شده و باید مردم به خیابان ها بریزند و اعتراض کنند، آیا این همان جرقه زدن ها بر آتشفشان کذایی نیست؟ آن آتشفشان متعلق به کدام قشر جامعه است؟ کاخ نشینان یا کوخ نشینان؟ انسان های اهل جبهه و جنگ و مسجد و محراب و عبادت یا انسان های مرفه و بی درد؟ نگاه اجمالی به چهره ها و قیافه های این افراد نشان می دهد که این جماعت که متأسفانه برخی به آنها دل بسته اند به کدام قشر جامعه تعلق دارند که از آنان به عنوان ملت یاد می کنند. کافی است که فقط فیلم مراسم دوم خرداد سال جاری در حمایت از یک کاندیدای خاص در سالن 12 هزار نفری ورزشگاه آزادی را ملاحظه کنیم، آنگاه جواب سوالات یادشده را به روشنی خواهیم یافت.

 

¤ و اما راه حل مشکل چیست؟

از آنچه در فضای سیاسی کشور در سال های اخیر و به ویژه در آستانه انتخابات دهم به وجود آمد هیچ کس نباید خشنود باشد. خشنودی آن بود که همه نیروهای انقلاب با هم متحد و منسجم پشت سر ولایت برای پیشبرد آرمان های انقلاب و تحقق اهداف آن تلاش کنند. به هر حال مسائلی که طی سال های گذشته رخ داد، کار را به اینجا رسانیده است. آنچه در مناظره مطرح شد، موضوعی است که در سال های گذشته میان بسیاری از مردم مطرح بود و شاید یکی از دلایل رأی بالای مردم به آقای احمدی نژاد در این انتخابات، به همین نگاه مشترک برگردد.

البته ریزش نیروهای انقلاب بسیار تلخ است و نگران کننده هم می باشد. چه کسی از ماجرای منتظری خشنود شد. به هر حال این یک ریزش بزرگ بود. اما نه منتظری مساوی با روحانیت و انقلاب است و نه هیچ کس دیگر می تواند چنین ادعایی را داشته باشد. امام بزرگوار و راحل هم با آن همه عظمت و نقش محوری که در شکل دهی، پیروزی و حفظ این انقلاب بزرگ الهی داشتند، هرگز چنین ادعایی را نکردند و دیگران را نیز از داشتن چنین نگاهی پرهیز می دادند. در این فضای نامناسب به هر حال اتهاماتی مطرح شده و افرادی زیر سوال رفته اند. از طرفی کسانی که مورد اتهام واقع شده اند، طرف مقابل خود را با بنی صدر، منافقین و افراد لاابالی مقایسه می کنند. از طرفی همسر آقای هاشمی از دوستان احمدی نژاد با عنوان خوارج یاد می کند! حقیقت چیست؟ حقیقت را چگونه می توان کشف کرد؟

به نظر می رسد آنچه آقای هاشمی به عنوان یک تجربه مثبت و ارزشمند در تاریخ انقلاب و دوران فتنه انگیزی جریان بنی صدر مورد اشاره قرار دادند، می تواند راهکار مناسبی برای حل مشکل امروز باشد. ایشان در فرازی از نامه خود به رهبر معظم انقلاب اسلامی می آورد: «بعد از جریان شوم 14 اسفند ماه 1359 با ارشاد امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جنابعالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و به خصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم پاشی ها، اقدامات موثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشکیل گروه حقیقت یاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار کردند. نتایج آن آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنه گران و در نهایت کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضدانقلاب طراحی کرده بودند.» به نظر می رسد در شرایط کنونی تشکیل چنین گروه حقیقت یابی از سوی مراجع ذی صلاح و بررسی موارد اتهامی، اطلاع رسانی شفاف به مردم می تواند مشکل را حل نماید و سرعت کشور و انقلاب را در مسیر آرمان های انقلاب اسلامی تسریع بخشد.

 نویسنده:یدالله جوانی



.: Designed By Night-Skin.com :.


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 923324

[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ]